loading...
پایگاه سایبری حبل
محمدرسول اسمعیل پور بازدید : 359 چهارشنبه 1393/06/26 نظرات (2)

کشورى که دستش از علم تهى است، نمیتواند توقع عزت داشته باشد

رهبر.مطالعه.علم آموزی

در این زمینه که علم نیاز است، شماها مى‏دانید، اما خوب است مجدداً من این را بگویم که حقیقتاً کشورى که دستش از علم تهى است، نمیتواند توقع عزت، توقع استقلال و هویت و شخصیت، توقع امنیت و توقع رفاه داشته باشد. طبیعت زندگى بشر و جریان امور زندگى این است. علم، عزت میبخشد. جمله‏اى در نهج‏البلاغه هست که خیلى جمله‏ى پرمغزى است. میفرماید: «العلم سلطان»؛ علم اقتدار است. «سلطان» یعنى اقتدار، قدرت. «العلم سلطان من وجده صال و من لم یجده صیل علیه»؛ علم اقتدار است. هر کس این قدرت را به چنگ آورد، میتواند تحکم کند؛ میتواند غلبه پیدا کند؛ هر کسى که این اقتدار را به دست نیاورد، «صیل علیه»؛ بر او غلبه پیدا خواهد شد؛ دیگران بر او قهر و غلبه پیدا میکنند؛ به او تحکم میکنند.
عزیزان من! ما میخواهیم کشور را علمى کنیم؛ اما هدف از علمى شدن کشور این نیست که کشور را غربى کنیم. اشتباه نشود. غربیها علم را دارند، اما در کنار علم و آمیخته‏ى با این علم چیزهائى را هم دارند که از آنها میگریزیم. ما نمیخواهیم غربى بشویم؛ ما میخواهیم عالم بشویم. علمِ امروزِ دنیائى که عالم محسوب میشود، علم خطرناکى براى بشر است. علم را در خدمت جنگ، در خدمت خشونت، در خدمت فحشا و سکس، در خدمت مواد مخدر، در خدمت تجاوز به ملتها، در خدمت استعمار، در خدمت خونریزى و جنگ قرار داده‏اند. چنین علمى را ما نمیخواهیم؛ ما اینجور عالم شدن را نمیخواهیم. ما میخواهیم علم در خدمت انسانیت باشد، در خدمت عدالت باشد، در خدمت صلح. ما اینجور علمى میخواهیم. اسلام به ما این علم را توصیه میکند

وشما هدف را این قرار بدهید که ملت و کشور شما در یک دوره‏اى، بتواند مرجع علمى و فناورى در همه‏ى دنیا باشد. یک وقتى من در جمع جوانهاى نخبه گفتم: شما کارى کنید که در یک دوره‏اى - حالا این دوره ممکن است پنجاه ‏سال دیگر یا چهل سال دیگر باشد - هر دانشمندى اگر بخواهد به آخرین فراورده‏هاى علمى دست پیدا کند، ناچار باشد زبان فارسى را که شما اثرتان را به زبان فارسى نوشته‏اید، یاد بگیرد؛ همچنانى‏که امروز شما براى دستیابى به فلان علم، مجبورید فلان زبان را یاد بگیرید تا بتوانید کتاب مرجع را پیدا کنید و بخوانید. شما کارى کنید که در آینده، کشور شما یک چنین وضعى پیدا کند؛ و میتوانید. یک روز اینجور بوده است؛ کتابهاى دانشمندان ایرانى را به زبانهاى خودشان ترجمه میکردند، یا آن زبان را فرا میگرفتند براى اینکه بتوانند بفهمند. این هم بد نیست شما بدانید که کتاب «قانون» ابن‏سینا که در پزشکى است، همین ده پانزده سال پیش - زمان ریاست‏جمهورى من - به فارسى ترجمه شد! بنده دنبال کردم؛ افرادى را مأمور کردم، بعد هم شنیدم یک مترجم خوش‏قلمِ بسیار خوش ذوق کُرد، این را به فارسى ترجمه کرده که امروز ترجمه‏ى فارسى‏اش هست. تا آن وقت، قانون به زبان عربى نوشته شده بود - ابن‏سینا کتاب را به زبان عربى نوشته است - و به فارسى ترجمه نشده بود؛ در حالیکه چند صد سال قبل به زبان فرانسه ترجمه شده! یعنى آنها که این کتاب را لازم داشتند، برده‏بودند و ترجمه کرده بودند. ببینید، مرجعیت علمى این است؛ مجبورند کتاب شما را ترجمه کنند یا زبان شما را یاد بگیرند. هدفتان را این قرار بدهید. همتتان را این قرار بدهید. همتتان را پیشرفت در زمینه‏ى دانش و شکستن مرزهاى علم قرار بدهید،
.

شما براى خودتان یک نقش تاریخى و ملى تعریف کنید، نه یک نقش شخصى. وقتى انسان نقش شخصى براى خودش تعریف مى‏کند - یک آدم بااستعداد - هدف او این میشود که به ثروت برسد، به شهرت برسد، همه او را بشناسند، همه او را احترام کنند؛ این میشود هدف. به این چیزها هم که رسید، دیگر کارى ندارد، انگیزه‏اى برایش باقى نمیماند؛ اما انسان وقتى براى خودش یک نقش ملى، یک نقش تاریخى تعریف کرد، وضع فرق میکند. شما باید آینده و تاریخ کشور را در نظر بگیرید و ببینید این ملت به کجا باید برسد و شما امروز در کجاى این چرخ و این ریل عظیم قرار دارید. امروز شما چه نقشى را باید ایفا کنید تا آن روز، این ملت بتواند در آنجا باشد. چنین نقشى براى خودتان تعریف و ترسیم کنید؛ هدف را بالا بگیرید.


جهاد یعنى مبارزه؛ مبارزه‏ى در همین اصطلاح متعارف فارسىِ امروز ما. مبارزه انواع و اقسامى دارد: مبارزه‏ى علمى داریم، مبارزه‏ى مطبوعاتى داریم، مبارزه‏ى سیاسى داریم، مبارزه‏ى اقتصادى داریم، مبارزه‏ى نظامى داریم، مبارزه‏ى آشکار داریم، مبارزه‏ى پنهان داریم؛ اما یک نقطه‏ى مشترک در همه‏ى اینها وجود دارد و آن اینکه در مقابلِ یک خصم است؛ در مقابلِ یک مانع است. مبارزه با دوست معنى ندارد؛ مبارزه در مقابلِ یک دشمن است.
فرض کنید در دوران اختناق، کسى هر هفته مثلاً پنج تا کتاب میخواند؛ خیلى کار بود؛ اما لزوماً مبارزه نبود؛ جهد بود، جهاد نبود. اگر میخواست جهاد باشد، باید کتابى را میخواند که در حرکت او در مواجهه‏ى با رژیم طاغوت و رژیم اختناق، تأثیر داشت؛ آنوقت میشد جهاد. خاصیت جهاد این است.
دایره‏ى جهاد شما علم و فناورى است؛ یعنى شما اینجا از شمشیر و نیزه و ژ3 نمیخواهید استفاده کنید؛ از مغز و امکانات اندیشمندىِ درون انسان و فکر و قلم و چشم و اینها میخواهید استفاده کنید.
مجموعه، مجموعه‏ى علمى است؛ اما در چه جهتى باشد تا جهاد باشد؟ این مهم است. نگاه کنید ببینید براى کشور شما، براى انقلاب شما، براى اهدافى که این انقلاب ترسیم کرده، کدام دشمن عنود در کمین نشسته و شما باید با آن دشمن عنود مبارزه کنید؟ کارتان در آن صراط که شد، میشود جهاد.
بنابراین، اگر دنبال علمى بگردید که این علم، دشمنان آن اهداف را نه فقط ناراضى نمیکند، خرسند هم میکند، این جهاد نیست. فرض کنیم جهاد دانشگاهى یا فلان مؤسسه‏ى مربوط به جهاد دانشگاهى بگوید در سال فلان، صد یا پانصد مقاله از من در «ISI» منتشر شده؛ این، ملاک نیست. این مقاله چه بود؟ در چه جهت بود؟ به چه درد شما خورد؟ آن کسانى که با آرمانهاى شما دشمنند، نسبت به این مقاله چه موضعى داشتند؟ آیا آنها احساس خطر کردند؟ البته سیاسیونشان - اهل علم که نگاهشان جور دیگرى است - یا نه، احساس خطر نکردند؟

در حرکت جهادى، در علم جهادى، در تحقیق جهادى

برچسب ها علم , مدرسه , حرکت علمی , رهبر ,
ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط محمد يعقوبي در تاریخ 1393/10/24 و 20:59 دقیقه ارسال شده است

سلام و عرض ارادت
مطالعه بفرمائيد لطفا
يا علي
كميل

http://yaaghubi.blogfa.com/post/3371
پاسخ : با سلام
مطالعه شد

این نظر توسط مهدی در تاریخ 1393/08/09 و 20:17 دقیقه ارسال شده است

تک سوار حجاز ادرکنی
ای مرا چاره ساز ادرکنی
قبله عشق و کعبه امّید
روح سوز و گداز ادرکنی

با مطلب"عاقلانه بیندیشیم"به روزم.تشریف بیارین.
پاسخ : اجر شما با ثارالله
حتما سر میزنیم


کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 86
  • کل نظرات : 210
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 35
  • آی پی دیروز : 18
  • بازدید امروز : 71
  • باردید دیروز : 22
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل دیروز : 3
  • بازدید هفته : 167
  • بازدید ماه : 132
  • بازدید سال : 2,662
  • بازدید کلی : 102,107