آیتالله العظمی بهجت که در حوزه نجف مشغول فراگیری علوم حوزوی بود
بیمار میشود و به بیمارستانی در بغداد منتقل و بستری میشود.
پرستار آیتالله بهجت یک زن عیسوی(مسیحی) بود
و دید ایشان هیچ توجهای به او ندارد.
پرستار از طلبه جوان پرسید :
چرا به من توجه نداری، مگر من زیبا نیستم؟!
طلبه در پاسخ گفت:
من زیبایی دارم که میترسم اگر به تو توجه کنم،
او [خدای صاحب جمال] از من ناراحت شود و دیگر به من توجه نکند...
هدیه به روح مطهر ایشان صـــــلــــــوات